گزارش خطا در معنی کلمه 'shawl'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: شال‌ گردن‌ بستن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: شال‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: دستمال‌ گردن‌

شبکه مترجمین ایران

4 تاریخ:: شال

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. heavy | light | crocheted, knitted | embroidered, fringed VERB + SHAWL be draped in, be wrapped in | drape, throw, wrap Ruth draped a shawl over her shoulders. | throw off | draw, pull She pulled her shawl about her protectively. | tie wearing a shawl tied around her waist SHAWL + VERB cover sthCLOTHES

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun a square cloth covering head and shoulders: The old lady sat there covered with a shawl.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :