گزارش خطا در معنی کلمه 'shocking'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: منزجر كننده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: موحش‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: مایه‌انزجار

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: برخورنده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

5 عمومی:: تكان‌دهند

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   adj. VERBS be, seem, sound | find sth ADV. deeply, extremely, very a deeply shocking and painful discovery | quite, rather, slightly PREP. to His attitude was shocking to her.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :