گزارش خطا در معنی کلمه 'short shrift'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مهلت‌ مختصربرای‌اقرار بگناه‌ پیش‌از مردن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general:: Phrase(s): (a) short shrift a brief period of consideration of a person’s ideas or explanations. • They gave the reporter short shrift and got him out of the office. • My plan got short shrift from the board—a ten-minute presentation; they then voted it down.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :