گزارش خطا در معنی کلمه 'shorten'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: كوتاه‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مختصر كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: كاستن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. considerably, dramatically, significantly The course has now been shortened considerably. PREP. by His driving ban has been shortened by a year. | from, to The waiting time has been shortened dramatically from eight weeks to just one week.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :