گزارش خطا در معنی کلمه 'shovel'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: با

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كج‌ بیل‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: پارو

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بیلچه‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: خاك‌ انداز

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: بیل‌ زدن‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: بیل‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun spade: He used a shovel to pick up the sand. verb scooped: She shoveled up the spilled beans.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :