گزارش خطا در معنی کلمه 'showroom'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: نمایشگاه‌ كالا

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سالن‌ نمایشگاه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. car, furniture | electricity, gas We chose a new cooker from the gas showroom. VERB + SHOWROOM go to, visit | open, set up SHOWROOM + NOUN door, window | condition He managed to find a second-hand Ferrari in showroom condition. | price | model They took 10 per cent off the price of the computer as it was a showroom model.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :