گزارش خطا در معنی کلمه 'shrewd'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: زرنگ

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: موذی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ناقلا

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: زرنگ‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: باهوش‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: دانا

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: زیرك‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: عاقل

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: باهوش

شبکه مترجمین ایران

10 عمومی:: حیله‌ گر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. clever: She was a shrewd businesswoman.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :