گزارش خطا در معنی کلمه 'shut off'
برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن
کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت
'معانی جدید'
معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه
'ارسال'
کلیک کنید
.
فارسی
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
english
1
general::
1. Stop the flow or passage of, as in They shut off the water while repairs were being made. [Early 1800s] 2. Close off, isolate, as in Loners shut themselves off from the community. [First half of 1800s]
American Heritage Idioms