گزارش خطا در معنی کلمه 'sieve'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: الك‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: غربال‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: الك‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: غربال‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: پرویزن‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: اردبیز

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. fine VERB + SIEVE pass/press/strain sth through PREP. in a/the ~ Wash the rice in a sieve under cold running water. | through a/the ~ Strain the cream through a fine sieve into the egg mixture.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun a utensil of wire mesh: She used a sieve to remove the lumps.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :