گزارش خطا در معنی کلمه 'sighting'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general::   noun ADJ. confirmed, reliable | unconfirmed | reported | rare | UFO VERB + SIGHTING have We now have three confirmed sightings of an enemy plane. | report | follow up, investigate The police are now following up a number of reported sightings of the missing woman's car. PREP. ~ of

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :