گزارش خطا در معنی کلمه 'signatory'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: صاحب‌ امضاء

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: امضایی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: امضاء كننده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. authorized The document must be signed by an authorized signatory of the company. | first, original SIGNATORY + VERB agree sth Signatories agreed to support the nuclear test ban. PREP. ~ of/to the signatories to the treaty

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :