گزارش خطا در معنی کلمه 'significant'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: عمده‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: حاكی‌ از

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مهم‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: پر معنی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: قابل‌ توجه‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: عمده قابل توجه معنی دار

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: معنی‌ دار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. important: It is a significant item.

Simple Definitions

2 general::   adj. VERBS be, prove | become | remain | consider sth (as), deem sth, regard sth as, see sth as, think sth, view sth as The move was regarded as significant in Japan. ADV. deeply, extremely, highly, particularly, very | fairly, quite | statistically These differences are not statistically significant. PREP. for This development proved highly significant for the whole town. | to rituals which are deeply significant to Christians

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :