گزارش خطا در معنی کلمه 'simplicity'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بی‌ الایشی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ساده‌ دلی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بسیط‌ی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: سادگی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. extreme, great | relative | apparent Don't be fooled by the music's apparent simplicity. VERB + SIMPLICITY have PREP. for ~ For simplicity, I shall continue to use the general word ‘river’. PHRASES be simplicity itself (= to be very simple) His solution to the problem was simplicity itself. | for the sake of simplicity

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun clarity: Simplicity is our objective.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :