گزارش خطا در معنی کلمه 'simultaneous'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: همبود

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: همزمان‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: باهم‌ واقع‌ شونده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. concurrent: It was a simultaneous broadcast.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :