گزارش خطا در معنی کلمه 'slash'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خیلی‌ كم‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: نشان‌ ممیز

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ضربه‌ سریع‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: شكاف‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: برش‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: چاك‌ لباس‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: چاك‌ دادن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb to reduce or curtail drastically: The owner should slash prices to help sales.

Simple Definitions

2 general::   verb ADV. wildly PREP. at, through He slashed through the rope. | with He slashed wildly at me with a knife.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :