گزارش خطا در معنی کلمه 'slave'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: غلام‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: برده‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: سخت‌ كار

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بنده‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: غلامی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: پیرو

واژگان شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: اسیر

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: زرخرید

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. fugitive, runaway VERB + SLAVE have, own | buy, take sb as | sell (sb as) | use (sb as) | free, liberate landowners who freed their slaves voluntarily SLAVE + NOUN labour a railway built by slave labour | driver, master, owner, trader | market, trade, traffic the abolition of the slave trade | ship PREP. ~ of a slave of habit | ~ to a slave to fashion PHRASES the emancipation of slaves, the trade in slaves

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun serfs: Slaves are no longer allowed. verb toiled: She slaved for him for sixty years.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :