گزارش خطا در معنی کلمه 'smuggle'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: قاچاق‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. secretly | aboard, abroad, in, out VERB + SMUGGLE try to | manage to PREP. into goods which have been smuggled into Britain | out of Friends managed to smuggle him secretly out of the country.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun bootlegged: He smuggled gold out of the country.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :