گزارش خطا در معنی کلمه 'smuggling'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: قاچاق‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: سودای‌قاچاق‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   noun ADJ. arms, cocaine, drug, heroin, gold, ivory, etc. SMUGGLING + NOUN attempt | gang, operation, racket, ring | route | vesselCRIME (for verbs)

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :