گزارش خطا در معنی کلمه 'snail'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بشكل‌ مارپیچ‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: لیسك‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نرم‌ تن‌ صدف‌ دار

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: حلزون

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: (ج‌ش‌) حلزون‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. edible | land, marine, pond, sea, water SNAIL + NOUN shell PHRASES (at) a snail's pace Traffic had slowed to a snail's pace.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun type of terrestrial mollusk: Some people love to eat snails.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :