گزارش خطا در معنی کلمه 'snore'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خر خر كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: خروپف‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: خروپف‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خرناس‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb snorting in sleep: He snored every night.

Simple Definitions

2 general::   verb ADV. loudly, noisily | gently, lightly, quietly, softly She was asleep in a chair and snoring gently. | contentedly He began to snore contentedly. VERB + SNORE begin to, start to

Oxford Collocations Dictionary

3 general:: verb to breathe during sleep with snorting sounds: My wife says I snore in my sleep.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :