گزارش خطا در معنی کلمه 'snowfall'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بارندگی‌)برف‌(

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   noun ADJ. heavy | light | annual | average What's the average snowfall for this region? VERB + SNOWFALL have We had a light snowfall last night.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :