گزارش خطا در معنی کلمه 'snuggle'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مچاله‌ شدن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: خود را برای‌ گرم‌ شدن‌ یاغنودن‌ جمع‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. close She slipped her arm through his and snuggled close. | down, up I snuggled down in my sleeping bag. PREP. against Claudia snuggled against him. | into She snuggled into him and closed her eyes.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :