گزارش خطا در معنی کلمه 'solace'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ارامش‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تسلیت‌ خاط‌ر

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تسكین‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: مایه‌ تسلی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ارام‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. great | spiritual VERB + SOLACE bring (sb), give sb, offer (sb) The news brought no solace to the grieving relations. | find, take Unable to travel, he found some solace in reading about other people's journeys abroad. | seek They sought solace in religion from the harshness of their everyday lives. PHRASES turn to sb/sth for solace His career took a nosedive and he turned to drink and drugs for solace.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :