گزارش خطا در معنی کلمه 'sold on'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: Phrase(s): sold on someone or something convinced of the value of someone or something. • I’m not yet sold on your idea. • The crowd was sold on Gary. Nothing he had done or could do would cool their enthusiasm.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

2 general:: see SELL SOMEONE ON.

American Heritage Idioms

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :