گزارش خطا در معنی کلمه 'solicit'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: التماس‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تقاضا كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: خواستن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: درخواست‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. actively She had actively solicited funds for her election campaign. PREP. for Local companies were solicited for money. | from She solicited support from other teachers.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: verb tried to obtain by persuasion: He solicited votes among the factory workers.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :