گزارش خطا در معنی کلمه 'solicitor'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: (حق) وكیل‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كسی‌ كه‌ اسناد ومدارك‌ عرضحال‌ را تهیه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. good | qualified | trainee | duty, practising There will be no court duty solicitor today. She is still a practising solicitor at the age of sixty-two. PHRASES a firm of solicitorsPROFESSIONAL (for verbs)

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :