گزارش خطا در معنی کلمه 'sombre'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: غم‌ انگیز

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: محزون‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: (somber) سایه‌ دار

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: دلگیر

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: تاریك‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, look, seem Everyone looked very sombre. | become, grow His eyes grew sombre. | remain The mood in Parliament remained sombre. ADV. very | fairly, rather, somewhat She was in a somewhat sombre mood. | suitably The funeral cortege passed, to suitably sombre music.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :