گزارش خطا در معنی کلمه 'spade'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بیل‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: خال‌ دل‌ سیاه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بیلچه‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: (در ورق‌) خال‌ پیك‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun shovel: He dug it up with a spade.

Simple Definitions

2 general:: see CALL A SPADE A SPADE; DO THE SPADEWORK; IN SPADES.

American Heritage Idioms

3 general::   noun tool for digging ADJ. garden There was a garden spade in the shed. VERB + SPADE dig sth with, use He dug a deep hole in the lawn with his spade. PHRASES bucket and spade children playing in the sand with their buckets and spades playing cardCARD

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :