گزارش خطا در معنی کلمه 'spiral'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: حلزونی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مارپیچ‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مارپیچی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بشكل‌ مارپیچ‌

شبکه مترجمین ایران

5 مکانیک:: مارپیچ

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. destructive, vicious | downward, upward | inflationary, wage-price VERB + SPIRAL halt, stop PREP. ~ of to halt the vicious downward spiral of drug abuse

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :