گزارش خطا در معنی کلمه 'blink'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: نگاه مختصر

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سوسو زدن

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نادیده‌ گرفته‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: چشمك

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: چشمك‌ زدن‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: تجاهل‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: سوسو زدن‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: روشن و خاموش شدن

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: see ON THE BLINK.

American Heritage Idioms

2 general:: verb close eye: If you blink your eye you'll miss it.

Simple Definitions

3 general::   verb ADV. hard He blinked hard and forced a smile. | rapidly PREP. at She blinked at him, astonished. | in/with He blinked in surprise. PHRASES blink away a tear, blink back tears She had to blink back her tears before she continued her story. | blink your eyes/your eyes blink

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :