گزارش خطا در معنی کلمه 'squash'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: شربت‌ نارنج‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كوبیدن‌ ونرم‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: کدو

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خفه‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: له‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb suppress: We shall squash any attempt to mutiny.

Simple Definitions

2 general:: noun any of various vines with edible fruit: We often eat squash for our supper. verb put down, suppress: The government will squash any revolt.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :