گزارش خطا در معنی کلمه 'stamina'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بنیه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بنیه

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: استقامت‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: پرچم‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ط‌اقت‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: نیروی‌ حیاتی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. great | mental, physical VERB + STAMINA have She didn't the stamina to complete the course. | lack | need, require | build (up), increase Aerobic exercise helps to build up stamina. PHRASES reserves of stamina Emma Walton had to call on all her reserves of stamina to win the 10,000 metres. | a test of stamina Final exams at university can be as much a test of stamina as of knowledge.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :