گزارش خطا در معنی کلمه 'stammer'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: من‌ من‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: لكنت‌ پیدا كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: گیر كردن‌ (زبان‌)

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: لكنت‌

شبکه مترجمین ایران

5 فلسفه:: لکنت زبان

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb sputtered: He stammered when he tried to talk.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. bad, nervous, severe | slight VERB + STAMMER develop | have, speak with

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :