گزارش خطا در معنی کلمه 'standstill'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تعط‌یل‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: وقفه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بدون‌ حركت‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ایست‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ثابت‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. complete, total | virtual VERB + STANDSTILL come to, grind to The train came to a complete standstill. | bring sth to The roadworks brought the traffic to a standstill. PREP. at a ~ The factory has been at a standstill for days.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: see COME TO A HALT (STANDSTILL).

American Heritage Idioms

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :