گزارش خطا در معنی کلمه 'starter'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: شروع‌ كننده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. cold, hot VERB + STARTER eat, have Are you having a starter? | choose, order I've chosen a hot starter. | serve sth as This dish can be served as a starter or a main course.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :