گزارش خطا در معنی کلمه 'steel'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فولاد

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پولادی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: پولادی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: پولادین‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: شمشیر

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: پولاد

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: In addition to the idiom beginning with STEEL, Also see MIND LIKE A STEEL TRAP.

American Heritage Idioms

2 general:: noun iron alloy: The knife was made of fine steel.

Simple Definitions

3 general::   noun ADJ. solid | forged, galvanized, mild, reinforced, rolled, stainless VERB + STEEL make, manufacture, produce | harden, temper STEEL + NOUN ingot, sheet | industry, manufacture, mill, plant, works PREP. in ~ building in steel and aluminium

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :