گزارش خطا در معنی کلمه 'steering wheel'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: چرخ‌ فرمان‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: چرخ‌ سكان‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: فرمان‌ اتومبیل‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: رل‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + STEERING WHEEL grip, hold | turn Turn the steering wheel hard to the right. | grab He grabbed the steering wheel from her to prevent the car going off the road. | lose control of

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :