گزارش خطا در معنی کلمه 'stern'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: كشتیدم‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سخت‌ گیر

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: عقب‌ كشتی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: عبوس‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: سخت‌ ومحكم‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun back: The stern of the ship was on fire. adj. strict: She was a stern teacher. adj. harsh: He received some stern criticism.

Simple Definitions

2 general:: see FROM SOUP TO NUTS (STEM TO STERN).

American Heritage Idioms

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :