گزارش خطا در معنی کلمه 'steward, stewardess'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general::   noun ADJ. chief, senior | air, cabin, ship's | wine | shop She was an active trade unionist and had been elected a shop steward. VERB + STEWARD, STEWARDESS act as | elect (sb) PREP. ~ to Moore was acting as steward to Sir Michael le Fleming.JOB

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :