گزارش خطا در معنی کلمه 'stimulation'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: انگیزش چاه نفت

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تحریك‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: انگیزش‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: برانگیختن‌

شبکه مترجمین ایران

5 روان شناسی و مشاوره:: تحریک

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. direct | electrical electrical stimulation of nervous tissue | auditory, sensory, visual | sexual | intellectual, mental VERB + STIMULATION get You don't get any intellectual stimulation in this job. | give sb, provide (sb with) The playgroup provides plenty of stimulation for the children. | respond to PHRASES a lack of stimulation

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :