گزارش خطا در معنی کلمه 'stipulation'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: شرط‌ ضمن‌ عقد

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: قرار داد

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تصریح‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ماده‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: قید

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: قرار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + STIPULATION make The only stipulation the building society makes is that house must be insured. | drop PREP. with the ~ He left all his money to the town with the stipulation that it should be used to build a new football stadium. | ~ about/as to There's no stipulation as to the amount you can invest.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :