گزارش خطا در معنی کلمه 'stirrup'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: هرچیزی‌ شبیه‌ ركاب‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: استخوان‌ ركابی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ركاب‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + STIRRUP adjust | rise in, stand (up) in She stood up in her stirrups to see where the others had gone. STIRRUP + NOUN leather She had to lengthen her stirrup leathers. PREP. in a/the ~ He put his feet in the stirrups.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :