گزارش خطا در معنی کلمه 'stoop'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خمیدگی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: دولاشدن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: سرفرود اوردن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خشوع‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: خم‌ شدن‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: تمكین‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb bent over: She stooped to pick up the book.

Simple Definitions

2 general:: stoop to sth disapproving to lower your moral standards by doing something which is unpleasant, dishonest or unfair • I don't believe she would ever stoop to bribery or blackmail. • [ + -ing verb ]: He was amazed that a reputable firm would stoop to selling the names of their clients to other companies.

Cambridge-Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :