گزارش خطا در معنی کلمه 'stun'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: حیرت‌ زده‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: گیج‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بی‌ حس‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: سراسیمه‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. absolutely | almost | briefly, momentarily PREP. into The assault was so unexpected that he was briefly stunned into submission. PHRASES stun sb into silence The guests were stunned into silence.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :