گزارش خطا در معنی کلمه 'stupor'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بهت‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كند ذهنی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بی‌ حسی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خرفتی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: گیجی‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: بلاهت‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. drunken VERB + STUPOR drink yourself into, fall into, go into, sink into As the whisky took effect, he gradually fell into a drunken stupor. | come out of, emerge from | rouse sb from The noise of someone banging at the door roused her from her stup PREP. in a ~ He fell to the ground in a stupor.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :