گزارش خطا در معنی کلمه 'sturdy'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تنومند

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: خوش‌ بنیه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: محكم‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ستبر

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: قوی‌ هیكل‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: درشت‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. rugged: She rode a sturdy bike. adj. muscular: We need some sturdy men to carry it.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :