گزارش خطا در معنی کلمه 'subservient'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: چاپلوس‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پست‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: متملق‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تابع‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: مادون‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: سودمند

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. subordinate in capacity or function: His duties were of a subservient nature.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :