گزارش خطا در معنی کلمه 'subsidence'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فروكش‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: نشست‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نشست

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: فرونشست‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: فرونشینی‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: تخفیف‌ درد

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: فروكشی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. rapid, slow, steady VERB + SUBSIDENCE be liable to, suffer from A number of houses had suffered from coal-mining subsidence. SUBSIDENCE + VERB occur

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :