گزارش خطا در معنی کلمه 'substantial'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اساسی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مهم‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: محكم‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بنیادی

واژگان شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: قابل‌ توجه‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: ذاتی‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: جسمی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. considerable: He gave a substantial amount of money.

Simple Definitions

2 general:: adj. important: He made a substantial contribution. adj. solid: The bridge had a substantial foundation.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :