از مد افتادن

english

1 general:: decline, outmode

transnet.ir

معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است

Captcha Code

ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی

دارالترجمه

از قوه به فعل درآوردن تصرف

از گذشته

از گذشته دور

از گذشته های دور

از گرو درآوردن

از گرو درآوردنی

از گمرک آزاد کردن درآوردن ترخیص

از گوشه و کنار

از لحاظ این قانون

از محبت خارها گل می شود

از محل درآمدهای مالیاتی

از محل درآمدهای مالیاتی آتی

از مد افتادگی موجودی کالا

از مد افتادن

از مد افتاده

از مدعایی صرفنظر کردن

از مسیر اصلی منحرف کردن

از مقام انداختن

از منبع دیگر

از موضوع خارج شدن

از موقعیکه

از میان برداشتن

از نظر آماری معنادار

از نظر این قانون

از نظر این قانون

از نظر پزشکی